این مینی سریال ، درباره جیمز کزیا دلانی است که پس از یک دهه زندگی در افریقا به خانه بازگشته و متوجه میشود میراث پدرش اکنون تحت مالکیت او است. جیمز، در راه برقراری عدالت و انتقام در قبال کسانی که به او صدمه زدند قدم میگذارد و در این راه به مبارزه با کمپانی هند شرقی پرداخته و امریکا و بریتانیا را در دورانی پر طنش رو در روی یکدیگر قرار میدهد...
تام هاردی در مینی سریالی جدید و درام در نقشی مخلوط از کثیفی قرن ۱۹ و جذابیت آن ظاهر می شود.
توجه : متن نقد و بررسی ممکن است که داستان قسمت ۱ مینی سریال Taboo را فاش کند.
سریال Taboo بیش از انداز چشم انداز خوبی دارد و نمی توان در برابر ندیدن آن مقاومت کرد. این سریال توسط ریدلی اسکات تولید شده است و نوشته ی استیون نایت و با بازی تام هاردی می باشد. همکاری قبلی آنها سبب شکل گرفتن فیلم Locke در سال ۲۰۱۴ شد.
استیون نایت این مینی سریال را بر اساس ایده ای که از هاردی و پدرش سرچشمه گرفته است، نوشته است که شنیده بوده است که ایده این بود که خصوصیات هر مرد مهم و مشهور در قرن نوزدهم را در یک پکیج به نام جیمز کزایاه دیلینی جمع کنند. بخشی از بیل سایکس (شخصیتی از رمان Oliver Twist که دزدی و قاتلی شرور بوده است)، بخشی از مگویچ (شخصیتی از رمان Great Expectations)، بخشی از هیتکلایف (شخصیتی از رمان Wuthering Heights)، بخشی از شرلوک هولمز (همان شرلوک هولمز خودمان!) و بخشی از مارلو (شخصیتی از رمان قلب تاریکی Heart Of Darkness)، که دیلینی را اسطوره تر از این ها می کند.
کلاه او بیش از هر چیز دیگری در قسمت اول نمایان بود. در حقیقت، تنها شخصیتی که به اندازه ی کافی به دیلینی شباهت دارد، کاراکتر کم حرف توماس شلبی در سریال Peaky Blinders است که ساخته ی استیون نایت می باشد. همانند شلبی، دیلینی با هدفی خاص به شهرش بر می گردد، در بین شهرت مرموزش پیچیده شده است و همیشه دو قدم از هر کس دیگری فاصله می گیرد.
این زمان و شهری متفاوت است، شلبی در بیرمنگهام ۱۹۲۰ بود ولی دیلینی در لندن ۱۸۱۴ می باشد. در همان زمان که خانم های رمان جین آستن در حال گذاشتن کلاه پر دار و مسخره کردن خود بودند، دیلینی بر روی ساحل گل آلود رودخانه ی تامز قدم می گذارد، از فسق و فجور دوری می کند تا به چی برسد؟
در پایان این یک ساعت متوجه شدیم که او به دنبال یافتن قاتل پدرش است. پس از نبش قبری به سبک فرانکشتاین، دیلینی متوجه می شود که پدرش با آرسنیک مسموم شده است. حال نه تنها که او ارثی برای معامله دارد بلکه پرونده ای دارد که باید حل کند. میراثی که از آن صحبت شده است ممکن است که انگیزه ای برای قتل باشد که در نگاه اول، متهم اصلی روسای شرکت ایندیا ایست می باشند. پدر دیلینی تکه زمینی را به نام نوتکا سوند به جا گذاشته است که کمپانی ایندیا ایست سعی دارد دیلینی را قانع کند که زمینی بی ارزش است ولی دارایی مهمی در زمان جنگ بین بریتانیا و آمریکا محسوب می شود و جیمز از این آگاه است.
به نظر می رسد که چیز زیادی نیست که دیلینی از آن ناآگاه باشد به گونه ای که دانای کل محسوب می شود. او از اسرار مخفی بین المللی تا واقعیت هایی در مورد مادرش، که توسط پدرش به همراه زمینی در ازای باروت خریداری شده است، به گونه ای سبکی از کاراکتر برتا روچستر در رمان Jane Eyre می باشد. ما نمی دانستیم که او چگونه متوجه این موضوعات شده است ولی با صداقت پیشگی، جیمز دیلینی بیان می کند که با پدرش از طریق راه های ماورالطبیعی در ارتباط بوده است.
پس از یک دهه در آفریقا بودن علاوه بر اینکه کارهای بسیار شرورانه ای انجام داده است، چیزهای بسیاری نیز یاد گرفته است. او ممکن است که توسط شایعه های بدی در مورد رفتار شیطانی اش احاطه شده باشد، اما ما هنوز ندیدیم که او از مرز های اخلاقی عبور کرده باشد.
همانند لرد بایرون، دیلینی چیزی برای شکوه خود دارد، خواهر ناتنی اش که ازدواج کرده است و در ورودش خیلی شوکه شده بود. نقش خواهر ناتنی دیلینی را نوه ی چارلی چاپلین فقید، اونا چاپلین بازی می کند که در سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) نیز در نقش همسر راب استارک بود. مینی سریال Taboo دورانی با خورده استخوان بیشتر از آنچه که ما از یک سریال درام انتظار داشتیم، به تصویر کشیده است. فیلمنامه ی نایت دورانی از نژادپرستی را آشکار می کند.
کار اصلی ای که کریستوفر نایهولم، تهیه کننده ی مینی سریال انجام داده است، اینکه با اضافه کردن چند سانت بیشتر در بالای کلاه تام هاردی، او را اسطوره ای تر جلوه داده است. این بیشتر در مورد این است که به شخصیت حضور بدهند. تا الان ما خیلی در مورد این مرد نمی دانیم که این احساس را منتقل می کرد که در اطراف یک فضای خالی در حال پرسه زدن هستیم. کار هفت قسمت بعدی این باید باشد که با پر کردن این فضا ما را بیشتر با شخصیت آشنا کند. قسمت بعدی مینی سریال Taboo در یک شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵ (۱۴ ژانویه ۲۰۱۷) پخش خواهد شد.
در کل می توان گفت که مینی سریال Taboo دارای فضای تاریکی بود که به شخصه از تاریک بودن زیاد فیلم متنفر هستم، اما می توان از این موضوع چشم پوشی کرد چون سازنده می توانند با آوردن دلیل منطقی اینکه سر و کار سریال با لندن، شهری بارانی و ابری در اوایل قرن ۱۹ می باشد، ما را به خوبی قانع کند.
هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای "وستروس" در حال ستیز با یکدیگر در سریال بازی تاج و تخت هستند. خاندان "استارک"، "لنیستر" و "باراثیون" برجسته ترین این خاندان ها می باشند. داستان سریال گیم آف ترونز از جایی شروع می شود که "رابرت باراثیون" پادشاه وستروس، از دوست قدیمی خود "ادارد" ارباب خاندان استارک، تقاضا می کند به عنوان مشاور پادشاه که برترین سمت دربار است به او خدمت کند و این در حالی است که مشاور قبلی دربار به طرز مرموزی به قتل رسیده است. اما با این حال "ادارد" تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود. خانواده ملکه یعنی "لنیستر ها" در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند از سوی دیگر بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس "تارگرین ها" نیز نقشه پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آنها خواهد شد که…
داستان سریال درباره یک معلم شیمی است که علاوه بر مشکلات میانسالی به مشکل بزرگتری برمی خورد. او متوجه می شود که دارای سرطان ریه است و قرار است به زودی این دنیا را ترک بگوید، او که وضع مالی خوبی ندارد و دارای پسری دارای معلولیت می باشد به این فکر می افتد که باید قبل از مردن زندگی خانواده خود را تامین کند و کمی هم این اخر عمری از یکنواختی زندگی در سنین 50 سالگی فاصله بگیرد...
داستان سریال در سال 1980 رخ میدهد، “ویل” پسر جوانی است که روزی همراه با دوست صمیمی اش مایک به جنگلی میروند و در همانجا نیز ناپدید میشوند، تحقیقات گسترده و آزمایش های مخفی برای فهمیدن علت این اتفاق انجام میشود، طی همین اتفاقات با دختر بچه ای عجیب و غریبه رو به رو میشوند. اکنون مادر ویل و بقیه باید برای بازگرداندن آنها با نیرویی وحشتناک مقابله کنند که...
سریال در مورد یک افسر پلیس است که در یک ماموریت زخمی میشود و به حالت اغما میرود و وقتی به هوش می آید متوجه میشود که آدم های اطرافش به موجوداتی وحشتناک تبدیل شده اند. او تصمیم میگرد رهبری گروهی از افراد سالم را برای نابودی آدم های غیر عادی تشکیل دهد و به دنبال خانواده اش بگردد و …
دکستر (به انگلیسی: Dexter) که در سن 3 سالگی یتیم و شاهد کشته شدن فجیع مادرش توسط گانگسترها بوده دچار آسیب شدید روانی شده توسط افسر پلیس میامی هری مورگان به فرزندی پذیرفته شده بود. وی متوجه گرایشهای بیماری روانی دکستر شد و به وی یاد داد تا اشتیاق وحشت آور خود را برای کشتن کنترل کند و آن را در راهی سازنده با کشتن افرادی که لیاقتش را دارند به کار برد. کسانی که بیشتر آنها از دست سیستم به خاطر راههای گریز در قانون فرار کرده اند یا هرگز دستگیر نشده اند…
این سریال در هر قسمت از خود با داستان های فوق العاده زیبا و متفاوت سعی دارد اعتراضی نسبت به پیشرفت روز افزون تکنولوژی و اعتیاد مردم به آنرا نشان دهند که بصورت روز افزون در حال پیشترفت در زندگی انسان هاست...
این سریال داستان افرادی را نشان میدهد که هر کدام به نوعی در زندگی خود مشکل بزرگی دارند و برای جبران آن وارد بازی مرموزی می شوند که فقط یک برنده با جایزه 45.6 میلیارد وونی (40 میلیون دلار) خواهد داشت …
داستان فصل دوم در کالیفورنیا رخ میدهد. جایی که سه کاراگاه و یک تبهکار با یکدیگر همکاری می کنند تا پرده از قتلی مخوف که زندگی همهی آنهارا تحت تاثیر قرار داده، بردارند. محوریت این فصل از سریال در مورد زنان سختکوش، مردان بد و تاریخ مخفی سیستم حمل و نقل ایالات متحده آمریکاست...
جوئل و الی، زوجی که از طریق سختی دنیایی که در آن زندگی میکنند به هم متصل شدهاند، مجبور میشوند شرایط وحشیانه و قاتلان بیرحم را در سفری در سراسر آمریکای پس از همهگیری تحمل کنند.